دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته ، حس کند.سنگر آنها توسط نیروهای بی وقفه دشمن محاصره شده بود.
سرباز به ستوان گفت که آیا امکان دارد بتواند برود و خودش را به منطقه مابین سنگرهای خود دشمن برساند و دوستش را که آنجا افتاده بود بیاورد؟ ستوان جواب داد: می توانی بروی اما من فکر نمی کنم که ارزشش را داشته باشد، دوست تو احتمالا مرده و تو فقط زندگی خودت را به خطر می اندازی.
حرف های ستوان را شنید ، اما ...
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 16 | drbalavi |
![]() |
2 | 322 | ahmadi1 |
![]() |
232 | 9928 | active |
![]() |
0 | 28 | drsaber |
![]() |
0 | 43 | iraneurope01 |
![]() |
0 | 53 | fooladpaytakht |
![]() |
0 | 48 | drsaber |
![]() |
0 | 60 | drsaber |
![]() |
0 | 62 | ahmadi1 |